موسسة دارالاعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلام
سلفی پژوهی
26456214
5
10
2019
09
23
مقاصدالشریعه از منظر دکتر یوسف قرضاوی
7
27
FA
مصطفی
فرهودی
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
mfarhoudi2@yahoo.com
محمد علی
واعظی
دانشجوی دکتری جریان های کلامی معاصر مجتمع امام خمینی(ره)؛
alivaezy@gmail.com
یکی از راههای مهم برای مقابله با جریانهای افراطی و تکفیری تقویت جایگاه عقلگرایی در مقابل نصگرایی افراطی است. مشکل اصلی جریانهای خشونتطلب در برداشت ظاهری آنان از متون و عدم توجه به شرایط صدور و سیاق تاریخیِ متون دینی است. آنان هرگونه تأویل و توجه به زمینههای تاریخی صدور متن را نادیده میگیرند. یکی از چهرههای مهم جریان نوسلفی (دکتر یوسف قرضاوی)، درصدد توجه به نقش عقل و توجه به آن در استنباط احکام است. از نظر وی، عقل نقش مهمی در استنباط احکام دارد. وی معتقد است که باید از هرگونه افراط و تفریط در توجه به نقش عقل در استنباط احکام جلوگیری شود و جانب اعتدال رعایت گردد. وی مکتب خود را "وسطیه" میخواند و خواهان توجه به مقاصد و اهداف شارع در کنار نصوص دینی برای استنباط احکام است. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی به بررسی نظریه یوسف قرضاوی در مورد مقاصدالشریعه پرداخته خواهد شد و نظریه وسطیه (اعتدال در عقلگرایی) وی تبیین خواهد شد و نکاتی در نقد آن بیان خواهد گردید؛ بهنظر میرسد دیدگاه دکتر یوسف قرضاوی در مورد نقش مقاصدالشریعه در استنباط احکام شرعی، گامی هرچند کوچک در راستای خردورزی دینی و پرهیز از افراطگرایی باشد.
دکتر یوسف قرضاوی,مقاصدالشریعه,مکتب اعتدال و وسطیه,نو ظاهرگرایان
https://salafi.darolelam.ir/article_126800.html
https://salafi.darolelam.ir/article_126800_a89aad299e6758a4896e1fa4bc8c4836.pdf
موسسة دارالاعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلام
سلفی پژوهی
26456214
5
10
2019
09
23
دگردیسی گفتمان وهابیت در حیطۀ مسائل سیاسی ـ مذهبی
29
47
FA
مصطفی
سلطانی
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
(رئیس دانشکده مذاهب)
proman.ms@gmail.com
مجتبی
محیطی
دانشپژوه سطح 4 نقد وهابیت، پژوهشگر مؤسسۀ دارالاعلام
mohiti1360@gmail.com
گفتمان وهابیت در طول حیات 250سالۀ خود، فرازونشیبهای بسیاری داشته است؛ اما آنچه بسیار مشهود است، دگردیسی و تحول وهابیت در حوزۀ مسائل سیاسی ـ مذهبی است. این جریان مدعی سلفیگری در ابتدای شکلگیری، رویکردی خشن به مذهب داشت؛ به این صورت که گفتمان وهابیت، هم در حوزۀ مسائل اجتماعی و هم در سیاست، برگرفته از افکار محمدبنعبدالوهاب بود. درواقع محمدبنسعود، مجری احکام و فتاوی محمدبنعبدالوهاب بود. بهتدریج این روند تغییر پیدا کرد و اکنون اگرچه پیوند آلشیخ و آلسعود وجود دارد، کیفیت تفاهم این دو، با گذشته تفاوت بسیاری پیدا کرده است. در عصر حاضر، این آلشیخ است که متأثر از آلسعود است. این دگردیسی باعث شده است که رویکرد وهابیت در حوزۀ مسائل اجتماعی و سیاسی تفاوت محسوسی داشته باشد. این پژوهش با بررسی این تفاوتها به وضعیت وهابیت در حال حاضر پرداخته است.
وهابیت,آلشیخ,آلسعود,محمدبنعبدالوهاب,محمد بنسلمان
https://salafi.darolelam.ir/article_126801.html
https://salafi.darolelam.ir/article_126801_458aa2934ccfe0750aa72b6e638b61ea.pdf
موسسة دارالاعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلام
سلفی پژوهی
26456214
5
10
2019
09
23
بررسی دلایل ابنتیمیه در رد تأویل مصطلح
49
70
FA
حمید
ملک مکان
استادیار دانشگاه تهران، دانشکدۀ معارف و اندیشۀ اسلامی، گروه مبانی نظری اسلام
h.malekmakan@ut.ac.ir
صادق
مصلحی
دانشجوی دکتری و پژوهشگر موسسه دارالاعلام
moslehi2mm@chmail.ir
ابنتیمیه تأویل مصطلح را بدعت و تأویل صفات خبری را تحریف اسماء و صفات الهی میداند. اولین دلیل او، سیره سلف در پذیرفتن صفات خبری بهمعنای ظاهری آن و پرهیز و منع از تأویل است؛ در حالیکه برخی از سلف، صفات خبری را تأویل کردهاند. وی دلیل دوم را ناتمام بودن دلایل متکلمین در زمینه تأویل دانسته است. متکلمین دلایل نقلی را ظنی و حکم عقل را قطعی میدانند؛ اما ابنتیمیه ظنی بودن دلیل لفظی در برابر دلیل عقلی را نمیپذیرد؛ از نظر او، دلایل یا قطعی و یا ظنی هستند و در صورت قطعی بودن، با هم تعارض نخواهند داشت و اگر یکی ظنی باشد و دیگری قطعی، دلیل قطعی مقدم و اگر هر دو ظنی باشند، با توجه به مرجحات عمل میشود؛ در حالیکه نزاعی در تقدم قطعی بر ظنی نیست؛ بلکه نزاع، قطعی دانستن دلیل عقلی است که ابنتیمیه بهخاطر حجت ندانستن برهانهای عقلی، دلیل عقلی را قطعی نمیداند و به عقل اجازه قضاوت درباره نصوص صفات خبری را نمیدهد.
تأویل,صفات خبری,ظاهرگرایی,ابنتیمیه,دلیل ظنی,حکم عقلی,سلف
https://salafi.darolelam.ir/article_126802.html
https://salafi.darolelam.ir/article_126802_b30af2076e6908e98b585edb2b08062a.pdf
موسسة دارالاعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلام
سلفی پژوهی
26456214
5
10
2019
09
23
بررسی تطبیقی مهمترین مبانی فکری مکتب ماتریدیه و سلفیه در مباحث کلامی
71
95
FA
سید ابوالحسن
نواب
دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب
s.a.h.navvab@gmail.com
عبد المومن
امینی
دکتری مذاهب کلامی دانشگاه ادیان و مذاهب قم.
متکلمان ماتریدیه و سلفیه در تبیین گزارههای کلامی مبانی خاصی دارند که آشنایی با آن در بررسی و روشنسازی آموزههای اعتقادی دو مکتب امری لازم به شمار میآید. در این جستار، تلاش کردهایم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، اندیشههای متکلمان ماتریدیه و سلفیه را با استفاده از منابع دسته اول آنان واکاوی کنیم. براساس نتایج پژوهش حاضر، ماتریدیان در تبیین و نظاممندسازی مباحث کلامی از مبانی عقلی و نقل معتبر استفاده میکنند و عقل را به درک حسن و قبح ذاتی افعال مستقل میدانند. آنان در بحث نبوت و حسن عدالت و قبح ستم به استقلال ادراکات عقلی تأکید ورزیده و تبیین گزارههای کلامی را مبتنی بر حسن و قبح عقلی دانستهاند. از دیگر مبانی کلامی ماتریدیان، تأویل و تفویض در بحث صفات الهی است. آنان اخبار آحاد را در مباحث کلامی حجت نمیدانند و معتقد به وجود مجاز در متون دینیاند. رویکرد سلفیان در باب حسن و قبح عقلی یکسان نیست و البانی آن را شرعی دانسته؛ اما ابنتیمیه معتقد به حسن و قبح عقلی شده و بااینحال دیدگاه ماتریدیان را که آن را ذاتی اشیا و اشاعره که آن را شرعی تلقی کردهاند، نفی میکند و نظریهاش را برتر از اندیشۀ آنان میداند. وی درک حسن و قبح افعال را گاه با عقل و در مواردی با شرع و گاه نیز از هر دو دانسته است. از دیگر مبانی اعتقادی سلفیان حجیت فهم سلف، احادیث آحاد و نفی تأویل و انکار مجاز در متون دینی است. آنان تأویل را حقیقت شیء خارجی معنا میکنند و تقسیم الفاظ به حقیقت و مجاز را بدعت در دین میدانند که پس از قرون فاضله، متکلمان پدید آوردهاند.
ماتریدیه,سلفیه,مبانی فکری,حسن و قبح عقلی و کلام
https://salafi.darolelam.ir/article_126804.html
https://salafi.darolelam.ir/article_126804_359fda8c2b0b88a5861baa640d82f619.pdf
موسسة دارالاعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلام
سلفی پژوهی
26456214
5
10
2019
09
23
بررسی کیفیت حیات پیامبر در قبر از نگاه سلفیه و اهلسنت
97
117
FA
اعظم
خوش صورت موفق
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
a.khoshsorat@yahoo.com
سید مصطفی
عبدالله زاده
سطح سه حوزه علمیه قم و فارغ التحصیل موسسه دارالاعلام لمدرسة أهل البیت
seyedmostafa61@yahoo.com
حیات برزخی مورد تأیید همۀ مذاهب اسلامی، سلفیه و وهابیت است و کسی در وجود آن شک ندارد؛ اما تفاوت اندیشۀ سلفیه و وهابیت با دیگر مذاهب اسلامی، در کیفیت و چگونگی حیات پیامبر در قبر است. قرائت وهابیت و سلفیه از وضعیت پیامبر در قبر، با قرائت اهلسنت متفاوت است. ازآنجاکه کیفیت حیات پیامبر از نظر اهلسنت، سلفیه و وهابیت خوب تبیین نشده است، بر آن شدیم در این نوشتار به بررسی کیفیت حیات پیامبر در قبر بپردازیم. طی تحقیقاتی، این نتیجه به دست میآید که بیشتر سلفیه و وهابیت منکر حیات جسمانی پیامبر در قبرند و قائلاند به اینکه روح پیامبر- ارتباطی به این بدن ندارد. گرچه گاهی همچون زمان جواب دادن به سلام متصل به این بدن میشود، برخی از آنها همچون ابنتیمیه و ابنقیم اعتقاد دارند روح پیامبر- گرچه در اعلی علیین است، اشراف بر قبر دارد؛ چنانکه خورشید بر زمین اشراف دارد و پیامبر صدای زائرانش را میشنود. درمقابل، علمای اهلسنت معتقدند که پیامبر- با همین جسم دنیوی در قبر زنده است؛ ولی نیاز به خوردن و آشامیدن ندارد. برخی علمای اهلسنت همچون سخاوی در این مسئله ادعای اجماع، و حتی برخی همچون سیوطی ادعای تواتر روایات حیات جسمانی پیامبر- کردهاند. علمای اهلسنت ادلهای برای حیات جسمانی پیامبر- در قبر میآورند. در این میان، شوکانی موافق علمای اهلسنت است و برخلاف سلفیه و وهابیت معتقد به حیات جسمانی پیامبر در قبر است.
حیات پیامبر,قبر,سلفیه,اهلسنت,وهابیت,احیا,جسمانی
https://salafi.darolelam.ir/article_126806.html
https://salafi.darolelam.ir/article_126806_189348f6eda2e22d0c243d3c0271944e.pdf
موسسة دارالاعلام لمدرسة أهل البیت علیهم السلام
سلفی پژوهی
26456214
5
10
2019
09
23
سنت و بدعت از دیدگاه شیعه
119
137
FA
محمد
ملکی نهاوندی
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
maleki@noornet.net
مرتضی
مختاری
کارشناسارشد کلام اسلامی از موسسه امام صادق و فارغالتحصیل موسسه دارالاعلام لمدرسة أهل البیت
mortazamokhtari@gmail.com
در این مقاله نظر شیعه پیرامون سنت و بدعت مورد بررسی قرار خواهد گرفت. طبق بررسی های صورت گرفته، سنت در لغت بهمعناى شیوه و روش است و در اصطلاح، اطلاقات مختلفی دارد. یکی از اطلاقات سنت در مقابل بدعت است که مراد از سنت در این مقاله همین معنی است. بدعت بهمعنی «ادخال ما لیس من الدین فی الدین» و امری مذموم است. بزرگان شیعه برای شناخت بدعت از غیر بدعت، چهار رکن را معرفی کردهاند که عبارتاند از: تصرف در دین به زیادت یا نقیصه، عدم وجود اصل در دین، قصد، اشاعه و دعوت؛ از نظر شیعه، بدعت اقسام گوناگونی ندارد؛ بلکه شیعیان با استناد به احادیثی مانند «کل بدعه ضلاله»، بدعت را فقط یک قسم و حرام میدانند؛ البته این نکته منافاتی با جواز تقسیم بدعت لغوی (ایجاد هر چیزی که نبوده) به احکام خمسه یا دیگر تقسیمات ندارد.
بدعت,تصرف در دین,سنت
https://salafi.darolelam.ir/article_126809.html
https://salafi.darolelam.ir/article_126809_d4ee3b8a4b347d561a33fdc5ff3c06f4.pdf