یکی از مسائل اساسی سلفیانجهادی مانند سیدامام شریف (دکتر فضل)، مقدسی و ابومصعب سوری، مسئله «حکم بغیر ما انزلالله» است. از نظر سلفیانجهادی، این مسئله فقط یک مسئله فرعی نیست؛ بلکه به اصل ایمان برمیگردد؛ لذا مرتکبین آن دچار ناقضی از نواقض ایمان شده و عنوان مرتد بر آنان اطلاق میگردد. در نظر سلفیانجهادی، یکی از معیارهای تکفیر در مسئله «حکم بغیر ما انزلالله»، جعل و انشای قوانین وضعی است. آنان برای مدعای خود، به آیاتی استناد نمودهاند. مهمترین آیاتِ مورد استناد سلفیانجهادی عبارتاند از: آیه 31 سوره شوری، آیه 26 سوره کهف، آیه 137 سوره انعام، آیه 103 سوره مائده، آیه 31 و 37 سوره توبه، آیه 64 سوره آلعمران و آیه 40 سوره یوسف. بعد از بررسی آیات مذکور، روشن میگردد، برداشت سلفیانجهادی از آیات نادرست است و دلایل مورد ادعای آنان، بهنحو اطلاق، قابلانطباق بر حکام و مردم مسلمان کنونی نیست و در بسیاری از موارد، "سالبه به انتفاء موضوع" است؛ زیرا قوانین وضعشده از سوی حکام و یا مجالس و پارلمانها، عموما برای تنظیم امور مسلمانان و با اصول کلی اسلام منافات ندارد و حکام و یا کسانیکه چنین قوانینی را وضع میکنند، عموما از باب استحلالِ حکم الهی و یا از روی عناد و یا جحود نیست. نهایت چیزی که درباره برخی از آنان میتوان گفت، این است که به سبب عدم التزام کافی به اجرای احکام الهی، مسلمان فاسق هستند؛ در واقع اگر کسی حکم الهی را از روی عناد و استحلال ترک نماید و یا حکمِ از روی عناد و استحلال قانونی را جعل نماید، چنین شخصی بدون تردید کافر و از دایره اسلام خارج خواهد بود. در این مقاله سعی گردیده، با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی و نقد دلایل سلفیانجهادی در مسئله جعل و انشای قوانین وضعی پرداخته شود.